نکته های معنوی |
گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره) (76) ظاهراً در جنگ احد است؛ دیدند یکی از انصار (یعنی از مسلمانان ساکن مدینه) خیلی در این جنگ شجاعت به خرج میدهد و خیلی هنر کرد و افراد زیادی را به خاک انداخت. درحالی که او روی خاکها افتاده بود و لحظات آخرش را طی میکرد و از درد هم خیلی رنج میکشید، بعضی آمدند خدمت رسول اکرم و گفتند: یا رسولَ الله! فلانی خیلی مجاهد خوبی بود، خیلی سرباز خوبی بود، امروز خیلی فعالیت کرد. پیغمبر التفاتی نکرد. بار دیگر این سخن را گفتند. باز هم پیغمبر التفاتی نکرد. اسباب تعجب شد: چرا پیغمبر به چنین سرباز فداکاری اهمیت نمیدهد؟! تا اینکه یکی از مسلمین به بالین او رسید، گفت: مرحبا، تبریک میگویم به تو که فی سبیل الله مجاهده کردی و الآن داری شهید فی سبیل الله از دنیا میروی. گفت: من این حرفها سرم نمیشود، فی سبیل الله و شهید فی سبیل الله سرم نمیشود. من دیدم مردم مدینه و مردم مکه دارند با همدیگر میجنگند؛ این طرف مردم مدینه هستند و آن طرف مردم مکه. تعصب وطنی و همشهریگری مرا وادار کرد که چنین کنم. این حرفهایی که تو میگویی، من سرم نمیشود. من به خاطر تعصب وطن و تعصب ملیگری و تعصب همشهریگری این کار را کردم. بعد هم چون دید از درد رنج میبرد، گفت: من طاقت ندارم این دردها را تحمل کنم. به زحمت از جا حرکت کرد و سر شمشیرش را گذاشت روی قلبش و یک فشار داد، خودکشی هم کرد. تازه فهمیدند که چرا پیغمبر اعتنایی نکرد؛ چون جهاد باید جهاد فی سبیل الله باشد، هجرت باید هجرت فی سبیل الله باشد؛ یعنی در هجرت، مسافرت ظاهری با سلوک الی الله هر دو توأم باشد؛ هجرت کننده، هم مهاجر باشد و هم عارف سالک. آزادی معنوی (صفحه159) [ چهارشنبه 103/3/16 ] [ 9:24 صبح ] [ m.f ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |